پست‌ها

نه خانی اومده ، نه خانی رفته

زندگی داره مثل باد می گذره و قرار هم نیست برای کسی وایسه.خاطرات تنها چیزیه که برای از این گذران روزها باقی می مونه ، که اگه اون ها را هم از دست بدیم جدا مثل این می مونه که اصلا زندگی نکردیم.بنابراین به همتون پیشنهاد می کنم که خاطراتتون را هر جور که می دونید حفظ کنید ، که اگه فراموش بشه مثل اون می شه که نه خانی اومده و نه خانی رفته !

اشتباه

زندگی فراز و نشیب های زیادی داره که همه ما کم و بیش باهاشون آشنا هستیم.شکست عشقی یا افتادن درس چیزهایی هستند که انسان را در دوران جوانی برای شکست هایی که امکان داره در مراحل بعدی زندگی براش پیش بیاد آماده کنند.حتما شنیدید که هر شکست مقدمه پیروزیه اما شاید نشنیده باشید که این فرایند خود به خود نیست.قرار نیست که اگه یه بار تو بازار سرمون کلاه گذاشتند ، دفعه بعدی در کار نباشه.قرار نیست اگه یه بار تو ازدواج شکست خوردی دفعه بعد با بهترین همسر یا شوهر دنیا ازدواج کنی.بلکه ما باید از ازاشتباهاتمون درس بگیریم و علل اون رو پیدا کنیم و با برنامه ای از پیش تعیین شده امکان انجام دوباره اون اشتباه رو بگیریم.

دومینوی زندگی

من یکی از اون آدم هایی هستم که به زندگی به شکل یه بازی دومینو نگاه می کنم .هر کاری که ما می کنیم ، باعث افتادن یکی از قطعات و افتادن بقیه می شه و خدا می دونه که این فرایند تا کجا پیش بره.شاید دیدی با یه کار خوب کوچک یا یه کار بد کوچیک سرنوشت خودمون و اطرافیانمون را تغییر دادیم ولی هنوز نمی دونیم...  

برام مهم هست یا برام مهم نیست؟

حقیقت امر اینه که من به جز این وبلاگ چند ده وبلاگ دیگه هم داشتم و دارم (که البته اکثرشون هیچ وقت آپ نمی شند ) و وبلاگ نویسی را هم به صورت حرفه ای از حدود دوسال پیش آغاز کردم (به صورت غیر حرفه ای از همون اولین بار که کامپیوتر شخصیم در خونه را به اینترنت وصل کردم) اما تو این مدت فراز و نشیب های زیادی داشتم (چه از نظر فکری ، چه از نظر امکانات و چه از نظر هر چیز دیگه ای که فکرش رو بکنید ). یکی از این تغییرات در مرود فرهنگ وبلاگ نویسی و اصل دلیل نوشتن و انتظارم از اون بوده. اون اوایل خیلی دوست داشتم که دیده بشم و برای همین خیلی جاها لینک می دادم ، به دوستام سفارش می کردم که سر بزنند و آدرس وبلاگم رو در موتور های جوس و جو اضافه می کردم و غیره. ولی حالا دیگه نه.چند وقتیه که برام مهم نیست که نوشته هام خوانده بشه یا نه یا بهتر بگم دلم نمی خواد کسی رو به خوندن اون ها مجبور کنم.فقط دوست دارم حرفم رو بزنم و با اسم خودم عقایدم رو بنویسم (تا ننگ ترسو بودن بهم نچسبه و مهم تر از اون مسئولیت عقایدم را قبول کنم) به خاطر همین این وبلاگ جدید را با اسم خودم پایه گذاری کردم و تا اطلاع ثانوی هم توش خواهم ن...

بریزش بیرون

یکی از بزرگ ترین مشکلات ما ایرانی ها اینه که حتی با خدمون هم رو راست نیستیم.یعنی اینکه حتی به تصویر خودمون هم تو آینه دروغ می گیم.به نظر من این امر یه دلیل واضح داره و اون هم اینه که خجات می کشیم که قبول کنیم چی هستیم و چی می خوایم.مثلااز خودم براتون مثال می زنم : اگه من از یه دختری خوشم بیاد ولی به یه دلیلی رون نشه یا نتونم برم طرفش شروع می کنم به قصه سر هم کردن که اصلا این دختره ارزشش را نداره یا خودم را می زنم به اون راه.یا اگه فکر کنم که در مورد فلان شخص اشتباه قضاوت کردم به جایی که وقتی به اشتباهم پی بردم برم ازش حلالیت بخوام ، دو تا دیگه هم می زارم رو جرمش و بدتر محکومش می کنم.می دونید چرا ؟ چون ما نمی تونیم با خودمون رو راست باشیم و احساسات و عقایدمون را بریزیم بیرون .همیشه با یه ماسک چوبی این ور اون ور پرسه می زنیم و فکر می کنیم که این جوری راحت تریم.در صورتی که باور کنید اگه بریزید بیرون اینقدر راحت می شید که مثل این می مونه که تازه متولد شدید. من امتحان کردم.بد نیست شما هم امتحان کنید.

جنایت

شاید شما هم قضیه اون نوجوان 17 ساله آلمانی که با اسلحه رفت دبیرستان سابقش و دست به کشتار وسیعی زد را شنیده باشید.می گند که طرف تو یادداشت هایی که از خودش به جا گذاشته اعلام کرده که دلیل اصلی این کار خسته شدن از روزمرگی زندگیه.مثل اینکه این داره به یه رسم تبدیل می شه که هرکی دچار افسردگی شد دست به قتل عام بزنه. بی کاری ، خالی شدن زندگی از احساس و محبت (حداقل برای مدت کوتاهی) و حس سر خوردگی چیزهایی هستند که همه ما بار ها باهاشون کلنجار رفتیم اما مرتکب قتل نشدیم.پس چرا این نوجوان نتونست مثل ما باشه؟ این سوالیه که باید خودش پرسید !

I am from Esfahan, I am proud of that

All of us are proud of where we are born and I think it is a regular stuff but why is that? I think of it as a regular behavior for all people but if you look closer to Iranian society maybe it is not a 100% true! I think it is because of incomplete and wrong education system or a lot of other problem that I am not enough qualified to talk about but don't you think it could a big problem for feature of this country?